|
|
بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد تیر آمد و از این سپر و سینه گذر کرد
چشم تو به زیبایی خود شیفتهتر شد همچون گل نرگس که در آیینه نظر کرد
با عشق بگو سر به سر دل نگذارد طفلی دلکم را غم تو دست به سر کرد
گفتیم دمی با غم تو راز نهانی عالم همه را شور و شر اشک خبر کرد
لطفاً به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 10 |
|
برچسب ها :
بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد , غزل , شعر , شعر منتشر نشده از قیصر امین پور , قیصر امین پور ,
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود
گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود
گاهی بساط عیش خودش جور می شود
گاهی دگر، تهیه به دستور می شود
گه جور می شود خود آن بی مقدمه
گه با دو صد مقدمه ناجور می شود
گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود
گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست
گاهی تمام شهر گدای تو می شود…
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 1 امتیاز توسط 6 نفر مجموع امتیاز : 9 |
|
برچسب ها :
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود , قیصر امین پور ,
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟
بیایید از عشق صحبت کنیم
تمام عبادات ما عادت است
به بیعادتی کاش عادت کنیم
چه اشکال دارد پس از هر نماز
دو رکعت گلی را عبادت کنیم؟
به هنگام نیّت برای نماز
به آلالهها قصد قربت کنیم
چه اشکال دارد که در هر قنوت
دمی بشنو از نی حکایت کنیم؟
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 8 نفر مجموع امتیاز : 44 |
|
برچسب ها :
چرا عاقلان را نصیحت کنیم؟ , قیصر امین پور , شعر , بیایید از عشق صحبت کنیم ,
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند
سالها، هجری و شمسی، همه بیخورشیدند
از همان لحظه که از چشم یقین افتادند
چشمهای نگران آینهی تردیدند
نشد از سایهی خود هم بگریزند دمی
هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند
چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود
همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 3 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 19 |
|
برچسب ها :
بی تو اینجا همه در حبس ابد تبعیدند , شعر , شعر معاصر , قیصر امین پور , گزیده اشعار قیصر امین پور ,
گرچه چون موج مرا شوق زخود رستن بود
موج موج دل من تشنه ی پیوستن بود
یک دم آرام ندیدم دل خود را همه عمر
بس که هر لحظه به صد حادثه آبستن بود
خواستم از تو به غیر از تو نخواهم اما
خواستن ها همه موقوف توانستن بود
کاش از روز ازل هیچ نمی دانستم
که هبوط ابدم در پی دانستن بود
چشم تا باز کنم فرصت دیدار گذشت
همه ی طول سفر یک چمدان بستن بود
قیصر امین پور
امتیاز : |
|
نتیجه : 2 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 11 |
|
برچسب ها :
گرچه چون موج مرا شوق زخود رستن بود , شعر , قیصر امین پور ,
در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم
بی حوصله و خسته و افسرده نشستیم
خاموش چو فانوس که در خویش خمیده است
پیچیده به خود با تن تا خورده نشستیم
یک بار به پرواز پری باز نکردیم
سر زیر پر خویش فرو برده نشستیم
بر سنگ مزار دل خود مرثیه خواندیم
یک عمر به بالین دل مرده نشستیم
بر گرده ی ما خاطره ی خنجر یاران
با جنگلی از خاطره بر گرده نشستیم
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 1 امتیاز توسط 4 نفر مجموع امتیاز : 4 |
|
برچسب ها :
در سایه ی این سقف ترک خورده نشستیم , شعر , غزل , قیصر امین پور , مجموعه ای از اشعار قیصر امین پور ,
ناگهان دیدم سرم آتش گرفت
سوختم ، خاکسترم آتش گرفت
چشم وا کردم ، سکوتم آب شد
چشم بستم ، بسترم آتش گرفت
در زدم ، کس این قفس را وا نکرد
پر زدم ، بال و پرم آتش گرفت
از سرم خواب زمستانی پرید
آب در چشم ترم آتش گرفت
حرفی از نام تو آمد بر زبان
دستهایم ، دفترم آتش گرفت
قیصر امین پور
امتیاز : |
|
نتیجه : 1 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 1 |
|
برچسب ها :
قیصر امین پور , ناگهان دیدم سرم آتش گرفت ,
شعر زيباي مرحوم قيصر امين پور در وصف امام رضا(ع): چشمههاي خروشان تو را ميشناسند موجهاي پريشان تو را ميشناسند پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي ريگهاي بيابان تو را ميشناسند نام تو رخصت رويش است و طراوت زين سبب برگ و باران تو را ميشناسند از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي اي كه امواج طوفان تو را ميشناسند اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد چون تمام غريبان تو را ميشناسند كاش من هم عبور تو را ديده بودم كوچههاي خراسان، تو را ميشناسند
میلاد امام رضا(ع)مبارک باد
امتیاز : |
|
نتیجه : 4 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 8 |
|
برچسب ها :
كوچههاي خراسان، تو را ميشناسند , شعر زيباي مرحوم قيصر امين پور در وصف امام رضا(ع) , شعر , غزل , قیصر امین پور , شعر در وصف امام رضا(ع) ,
سراپا اگر زرد و پژمرده ايم ولى دل به پائيز نسپرده ايم چو گلدان خالى لب پنجره پر از خاطرات ترك خورده ايم اگر داغ دل بود، ما ديده ايم اگر خون دل بود، ما خورده ايم اگر دل دليل است، آورده ايم اگر داغ شرط است، ما برده ايم اگر دشنه ى دشمنان، گردنيم اگر خنجر دوستان، گرده ايم گواهى بخواهيد، اينك گواه همين زخم هايى كه نشمرده ايم! دلى سر بلند و سرى سر به زير از اين دست عمرى به سر برده ايم.
«قیصرامین پور»
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 35 |
|
برچسب ها :
خاطرات ترک خورده , شعر , قیصر امین پور , غزل , شعر زیبا از قیصر امین پور , شعر معاصر , غزل زیبا , غزل زیبا از قیصر امین پور ,
|
|
|