دوشنبه 18 تیر 1403
توضيحات بنر تبليغاتي



نویسنده : محمد رحیمی |

ویكتور هوگو ، وطن پرست و نویسنده بزرگ فرانسوی دو پسر و دو دختر داشت . دختر بزرگ او ،

 لئوپولدین هوگو ، در سال 1824 به دنیا آمد و در 19 سالگی به همراه شوهر وفادارش و بچه ای

که هنوز به دنیا نیامده بود در حادثه قایق سواری در رودخانه سن غرق شد . دختر كوچك او ، آدل

هوگو ، به بیماری روانی مبتلا شد . بسیاری از مردم از نوشته های ویكتور هوگو ، رمان نویس

قرن نوزدهم ،‌لذت می برند اما معدود كسانی هستند كه داستان تراژدی دخترش آدل هوگو را

بدانند . آدل هوگو در دورانی كه با پدر مشهور خود در جزیره گرنزی در تبعید به سر می برد ،

عاشق یكی از افسران ارتش نیروی دریایی بریتانیا به نام ستوان آلبرت پینسون شد .

لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 69

برچسب ها : داستان زندگی عاشقانه آدل هوگو دختر ویکتور هوگو , داستان , داستان کوتاه , آدل هوگو , ویکتور هوگو , داستان واقعی , داستان عاشقانه ,

تاریخ : 1390/08/30 | نظرات (0) بازدید : 1466
نویسنده : محمد رحیمی |

مدت ها پیش کشاورز فقیری برای پیداکردن غذا یا شکاری به دل جنگل رفت .

هنوز مسیر زیادی را طی نکرده بود که صدای فریاد کمکی به گوشش رسید.

او صدا را دنبال کرد تا به منبع آن رسید و دید که پسر بچه ای در باتلاقی افتاده

و آهسته و آرام به سمت پایین می رود .آن پسربچه به شدت وحشت زده بود

و با چشمانش به کشاورز التماس می کرد تا جانش را نجات دهد.

کشاورز با هزار بدبختی با به خطر انداختن جان خودش بالاخره موفق شد پسرک را

از مرگ حتمی و تدریجی نجات دهد و او را از باتلاق بیرون بکشد....

لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 40

برچسب ها : داستان فلیمینگ , داستان کوتاه , داستان چرچیل , داستان زیبا , داستان , داستان واقعی , داستان عجیب , لردراندلف چرچیل , وینستون چرچیل , الکساندر فلیمینگ , پنی سیلین ,

تاریخ : 1390/04/05 | نظرات (0) بازدید : 823
نویسنده : محمد رحیمی |


اين داستان به اواخر قرن۱۵بر مي گردد.
در يك دهكده كوچك نزديك نورنبرگ خانواده اي با۱۸بچه زندگي مي كردند. براي امرار معاش اين خانواده بزرگ، پدر مي بايستي۱۸ساعت در روز به هر كار سختي كه در آن حوالي پيدا مي شد تن مي داد. در همان وضعيت اسفناك آلبرشت دورر و برادرش آلبرت (دو تا از۱۸بچه) رويايي را در سر مي پروراندند. هر دوشان آرزو مي كردند نقاش چيره دستي شوند، اما خيلي خوب مي دانستند كه پدرشان هرگز نمي تواند آن ها را براي ادامه تحصيل به نورنبرگ بفرستد.
يك شب پس از مدت زمان درازي بحث در رختخواب، دو برادر تصميمي گرفتند. با سكه قرعه انداختند و بازنده مي بايست براي كار در معدن به جنوب مي رفت و برادر ديگرش را حمايت مالي مي كرد تا در آكادمي به فراگيري هنر بپردازد، و پس از آن برادري كه تحصيلش تمام شد بايد در چهار سال بعد برادرش را از طريق فروختن نقاشي هايش حمايت مالي مي كرد تا او هم به تحصيل در دانشگاه ادامه دهد.

لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 4 نفر مجموع امتیاز : 34

برچسب ها : دستان دعا کننده , داستان دستان دعا کننده , داستان واقعی , داستان بسیار زیبا , داستان کوتاه , داستان ,

تاریخ : 1390/02/25 | نظرات (0) بازدید : 577

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود تاریخ : جمعه 26 آذر 1395
چگونه خاک نفس می کشد؟ بیندیشیم تاریخ : جمعه 28 خرداد 1395
تکیه بر خار مغیلان چه کند گر نکند تاریخ : پنجشنبه 06 خرداد 1395
طلب هر کسی از وصل تو چیزی دگرست تاریخ : پنجشنبه 06 خرداد 1395
از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیك ایران) تاریخ : پنجشنبه 06 خرداد 1395
بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد تاریخ : جمعه 18 دی 1394
اینکه از دور تماشا کنمت سنگین است تاریخ : جمعه 18 دی 1394
در ديگران مي جويي ام اما بدان اي دوست تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
دفتر عشق تو را بستم، نيايي بهتر است تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد تاریخ : جمعه 15 خرداد 1394
نوروز بمانید که ایّام شمایید! تاریخ : شنبه 01 فروردین 1394
خاطره‌ات به جای تو تاریخ : جمعه 26 دی 1393
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود تاریخ : جمعه 07 آذر 1393
مشک تو که افتاد، دل حادثه لرزید تاریخ : چهارشنبه 07 آبان 1393
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم تاریخ : دوشنبه 05 آبان 1393
این که با خود می کشم هر سو، نپنداری تن است تاریخ : پنجشنبه 24 مهر 1393
یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم تاریخ : پنجشنبه 24 مهر 1393
تو را دوست می دارم... تاریخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393


سوته دلان سلام خوش آمدید،در وبلاگ سوته دلان زیباترین شعرها،دانستنیها، داستانها، جملات زیبای بزرگان، ضرب المثلهای ملل مختلف و... را بخوانید و لذت ببرید و با ارائه نظرات و پیشنهادهای گرانبهای خود زمینه ارتقاء وبلاگ را فراهم آورید. باتشکر-مدیر وبلاگ سوته دلان
بالای صفحه
سوته دلان
firefox
opera
google chrome
safari