مار اگر گوید که مورم، بشنو و باور مکن
دیو اگر گوید که هورم، بشنو و باور مکن
گر بگوید روبه افسونگر نیرنگ باز
کز فریب و حیله دورم، بشنو و باور مکن
ور بگوید مرده خور کفتار، کز بهر ثواب
خادم اهل قبورم بشنو و باور مکن
ور بگوید سنگ پشتی بینوا، کز چابکی
پهنه پیما چون ستورم بشنو و باور مکن
ور دغل بازی کند دعوی، که دولت خواه تو
در غیاب و در حضورم، بشنو و باور مکن
ور بگوید قاضی مسکین، که در هنگام رأی
دشمن ارباب زورم، بشنو و باور مکن
ور بفرماید وکیلی، در بهارستان که من
سیر از این دارالغرورم، بشنو و باور مکن
گر وزیری گفت کز تیمار خلق آشفته است
بشنو و باور مکن، زیرا که هذیان گفته است
رهی معیری
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 128 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
باور مکن ,
مار اگر گوید که مورم، بشنو و باور مکن ,
شعر ,
رهی معیری ,
گزیده اشعار رهی معیری ,