اندک اندک جمع مستان می رسند
اندک اندک می پرستان می رسند
دلنوازان ناز نازان در ره اند
گلعذاران از گلستان می رسند
اندک اندک این جهان هست و نیست
نیستان رفتند و هستان می رسند
جمله دامنهای پر زر همچو کان
از برای تنگ دستان می رسند
لاغران خسته از مرعای عشق
فربهان و تندرستان می رسند
جان پاکان چون شعاع آفتاب
از چنان بالا بپستان می رسند
خرم آن باغی که بهر مریمان
میوه های نو ز مستان می رسند
اصلشان لطف است و هم واگشت لطف
هم ز بستان سوی بستان می رسند
مولوی
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 25 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
اندک اندک جمع مستان می رسند ,
شعر ,
مولوی ,
گزیده دیوان شمس ,