چه دلها بردی ای ساقی به ساق فتنه انگیزت
دریغا بوسه چندی بر زنخدان دل آویزت
خدنگ غمزه از هر سو نهان انداختن تا کی
سپر انداخت عقل از دست ناوکهای خون ریزت
برآمیزی و بگریزی و بنمایی و بربایی
فغان از قهر لطف اندود و زهر شکرآمیزت
لب شیرینت ار شیرین بدیدی در سخن گفتن
بر او شکرانه بودی گر بدادی ملک پرویزت
جهان از فتنه و آشوب یک چندی برآسودی
اگر نه روی شهرآشوب و چشم فتنه انگیزت
دگر رغبت کجا ماند کسی را سوی هشیاری
چو بیند دست در آغوش مستان سحرخیزت
دمادم درکش ای سعدی شراب صرف و دم درکش
که با مستان مجلس درنگیرد زهد و پرهیزت
سعدی
امتیاز : |
|
نتیجه : 2 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 11 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
سعدی ,
چه دلها بردی ای ساقی به ساق فتنه انگیزت ,
غزل ,
اشعار سعدی ,
غزلیات سعدی ,
منتخب غزلیات سعدی ,
شعر زیبای چه دلها بردی ای ساقی به ساق فتنه انگیزت از سعدی ,