جمعه 15 تیر 1403
توضيحات بنر تبليغاتي



نویسنده : محمد رحیمی |

به مجنون گفت روزی عیب جویی
که پیدا کن به از لیلی نگویی
که لیلی گر چه در چشم تو حوری است
بهر جزوی ز حسن او قصوری است
ز حرف عیب جو مجنون برآشفت
در آن آشفتگی خندان شد و گفت
اگر در دیده ی مجنون نشینی
به غیر از خوبی لیلی نبینی
تو کی دانی که لیلی چون نکویی است
کز او چشمت همین بر زلف و رویی است
تو قد بینی و مجنون جلوه ی ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
دل مجنون ز شکر خنده خون است
تو لب میبینی و دندان که چون است
کسی که او را تو لیلی کرده ای نام
نه آن لیلی است کز من برده آرام
اگر می بود لیلی بد نمی بود
تو را رد کردن او حد نمی بود
*
مزاح عشق بس مشکل پسند است
قبول عشق بر جایی بلند است
شکار عشق نبود هر هوسناک
نبندد عشق هر صیدی به فتراک
عقاب آنجا که در پرواز باشد
کجا از صعوه صید انداز باشد
گوزنی بس قوی بنیاد باید
که بر وی شیر سیلی آزماید
مکن باور که هرگز تر کند کام
ز آب جو نهنگ لجه آشام
دلی باید که چون عشق آورد زور
شکیبد با وجود یک جهان شور
اگر داری دلی در سینه ی تنگ
مجال غم در او فرسنگ فرسنگ
صلای عشق در ده ورنه زنهار
سر کوی فراغ از دست مگذار
در آن توفان که عشق آتش انگیز
کند باد جنون را آتش آمیز
اساسی گر نداری کوه بنیاد
غم خود خر که کاهی در ره باد
یکی بحر است عشق بیکرانه
در او آتش زبانه در زبانه
اگر مرغابی ای اینجا مزن پر
در این آتش سمندر شو سمندر
یکی خیل است عشق عافیت سوز
هجومش در ترقی روز در روز
فراغ بال اگر داری غنیمت
از این لشکر عزیمت کن عزیمت
ز ما تا عشق بس راه درازی است
به هر گامی نشیبی و فرازی است
نشیبش چیست خاک راه گشتن
فراز او کدام از خود گذشتن
نشان آنکه عشقش کار فرماست
ثبات سعی در قطع تمناست
دلیل آنکه عشقش در نهاد است
وفای عهد بر ترک مراد است
چه باشد رکن عشق و عشقبازی؟
ز لوث آرزو گشتن نمازی
غرضها را همه یکسو نهادن
عنان خود به دست دوست دادن
اگر گوید در آتش رو روی خوش
گلستان دانی آتشگاه و آتش
وگر گوید که در دریا فکن رخت
روی با رخت و منت دار از بخت
به گردن پاس داری طوق تسلیم
نیابی فرق از امید تا بیم
نه هجرت غم دهد نی وصل شادی
یکی دانی مراد و نامرادی
اگر صد سال پامالت کند درد
نیامیزد به طرف دامنت گرد
به هر فکر و به هر حال و به هر کار
چه در فخر و چه در ننگ و چه در عار
به هر صورت که نبود ناگزیرت
به جز معشوق نبود در ضمیرت

وحشی بافقی

امتیاز : نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 30


نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها : مجنون و عیب جو , شعر مجنون و عیب جو از وحشی بافقی , شعر , وحشی بافقی , لیلی و مجنون , گزیده اشعار وحشی بافقی ,

تاریخ : 1390/05/12 | نظرات (0) بازدید : 1098

دو قدم مانده که پاییز به یغما برود تاریخ : جمعه 26 آذر 1395
چگونه خاک نفس می کشد؟ بیندیشیم تاریخ : جمعه 28 خرداد 1395
تکیه بر خار مغیلان چه کند گر نکند تاریخ : پنجشنبه 06 خرداد 1395
طلب هر کسی از وصل تو چیزی دگرست تاریخ : پنجشنبه 06 خرداد 1395
از دلنوشته های پروفسور حسابی (پدر فیزیك ایران) تاریخ : پنجشنبه 06 خرداد 1395
بر تیر نگاه تو دلم سینه سپر کرد تاریخ : جمعه 18 دی 1394
اینکه از دور تماشا کنمت سنگین است تاریخ : جمعه 18 دی 1394
در ديگران مي جويي ام اما بدان اي دوست تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
تبی این گاه را چون كوه سنگین می كند آنگاه تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
دفتر عشق تو را بستم، نيايي بهتر است تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست تاریخ : شنبه 16 خرداد 1394
موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد تاریخ : جمعه 15 خرداد 1394
نوروز بمانید که ایّام شمایید! تاریخ : شنبه 01 فروردین 1394
خاطره‌ات به جای تو تاریخ : جمعه 26 دی 1393
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود تاریخ : جمعه 07 آذر 1393
مشک تو که افتاد، دل حادثه لرزید تاریخ : چهارشنبه 07 آبان 1393
من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم تاریخ : دوشنبه 05 آبان 1393
این که با خود می کشم هر سو، نپنداری تن است تاریخ : پنجشنبه 24 مهر 1393
یا رب مرا یاری بده ، تا سخت آزارش کنم تاریخ : پنجشنبه 24 مهر 1393
تو را دوست می دارم... تاریخ : چهارشنبه 28 خرداد 1393


کد امنیتی رفرش


سوته دلان سلام خوش آمدید،در وبلاگ سوته دلان زیباترین شعرها،دانستنیها، داستانها، جملات زیبای بزرگان، ضرب المثلهای ملل مختلف و... را بخوانید و لذت ببرید و با ارائه نظرات و پیشنهادهای گرانبهای خود زمینه ارتقاء وبلاگ را فراهم آورید. باتشکر-مدیر وبلاگ سوته دلان
بالای صفحه
سوته دلان
firefox
opera
google chrome
safari