بشیر! اینجا که عقل و عشق ماتست
مدینه، وادی صبر و ثباتست
مدینه، شهر خون، شهر شهادت
مدینه، ساحل عشق و نجاتست
مدینه! دیده ام من کربلائی
که چشمم تا ابد شط فراتست
مدینه! با هزار اندوه و حسرت
مرا یک سینه رنج و خاطراتست
چه گویم از حدیث هجر و غمهاش؟
مرا مادر نمی زاد از ازل کاش!
مدینه! من که با غم همنشینم
جهان سوزد ز آه آتشینم
شمیم بوستان طا و هایم
شکوه لاله زار یا و سینم
ببین شور حسینی در نگاهم
بخوان شوق شهادت از جبینم
فروغ دیده ی زهرای مظلوم
پناه خلق، زین العابدینم
چه گویم از حدیث هجر و غمهاش؟
مرا مادر نمی زاد از ازل کاش!
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 104 |
|
برچسب ها :
به هنگام بازگشت به مدینه، زبان حال حضرت سجاد ,
شعر عاشورایی ,
شعر محرم ,
سوگنامه کربلا ,
شعر ,
نوحه ,