به كويت با دل شاد آمدم با چشم تر رفتم
به دل اميد درمان داشتم درمانده تر رفتم
تو كوته دستيم مي خواستي ورنه من مسكين
به راه عشق اگر از پا در افتادم به سر رفتم
نيامد دامن وصلت به دستم هر چه كوشيدم
زكويت عاقبت با دامني خونين جگر رفتم
حريفان هر يك آوردند از سوداي خود سودي
زيان اورده من بودم كه دنبال هنر رفتم
ندانستم كه تو كي آمدي اي دوست كي رفتي
به من تا مژده آوردند, من از خود به در رفتم
«هوشنگ ابتهاج»
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 1 نفر مجموع امتیاز : 30 |
|
برچسب ها :
شعر ,
هوشنگ ابتهاج ,
اشک واپسین ,
شعر زیبا ,
غزل زیبا ,
شعر عاشقانه ,