جان می دهم به گوشه ی زندان سرنوشت
سر را به تازیانه ی او خم نمیکنم
افسوس بر دو روزه ی هستی نمی خورم
زاری براین سراچه ی ماتم نمی کنم
. . . . . . . . . . .
با تازیانه های گرانبار جانگداز
پندارد آنکه روح مرا رام کرده است
جان سختی ام نگر که فریبم نداده است
این بندگی که زندگی اش نام کرده است
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 35 |
|
برچسب ها :
اسیر ,
فریدون مشیری ,
شعرنو ,
شعرزیبای اسیر از فریدون مشیری ,
شعرمعاصر ,
جان می دهم به گوشه ی زندان سرنوشت ,