به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمهای بودیم در خواب
تو با جام ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوهها در خوابه امشب
به هر شوقی دلی سامون گرفته
دل من در تنم بیتابه امشب
سیاوش کسرائی
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 4 نفر مجموع امتیاز : 23 |
|
نمایش این کد فقط در ادامه مطلب
برچسب ها :
اشک مهتاب ,
شعرزیبای اشک مهتاب از سیاوش کسرایی ,
سیاوش کسرایی ,
شعر ,