«ـ نازلي! بهار خنده زد و ارغوان شكفت.
در خانه، زير پنجره گل داد ياس پير.
دست از گمان بدار!
با مرگ نحس پنجه ميفكن!
بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار . . .»
نازلي سخن نگفت؛
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 5 امتیاز توسط 2 نفر مجموع امتیاز : 15 |
|
برچسب ها :
مرگ نازلی ,
«ـ نازلي! بهار خنده زد و ارغوان شكفت. ,
شعر ,
شعرنو ,
احمد شاملو ,
شاملو ,
شعرمعاصر ,
شعر زیبای مرگ نازلی ,
شعرزیبای مرگ نازلی از احمد شاملو ,
گزیده اشعار احمد شاملو ,