با امیدی گرم و شادی بخش
با نگاهی مست و رویائی
دخترک افسانه میخواند
نیمه شب در کنج تنهائی:
بیگمان روزی زراهی دور
میرسد شهزادهای مغرور
میخورد بر سنگفرش کوچههای شهر
ضربه سم ستور باد پیمایش
میدرخشد شعله خورشید
بر فراز تاج زیبایش.
لطفا به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
امتیاز : |
|
نتیجه : 4 امتیاز توسط 5 نفر مجموع امتیاز : 20 |
|
برچسب ها :
دختر خوشبخت ,
شعر نو ,
شعر بسیار زیبا ,
شعری از فروغ فرخزاد ,
فروغ فرخزاد ,